☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

عـسـل بـانــو (عـسـل بـدیـعـی)

بخواب آروم عسل بانو که بی تو ساکته اینجا
ولی راحت شدی انگار از این بی رحمی دنیا
بخواب آروم و بی غصه , کی این دردو یادش میره
سکانس آخرت این نیست , کسی جاتو نمیگیره
لالا لالا بخواب اما روزای بی عسل سخته
با پرواز پر از دردت بهار از یادمون رفته

زمین ساکت، زمان آروم , عسل تو آسمون خوابه
ستارش رفته از امشب , یه جای دیگه میتابه

مث پروانه ها حالا دیگه آزاده آزادی
به خیلی آدما با عشق دوباره زندگی دادی
لالا لالا گلای سرخ , گلای یاس و بابونه , کی اینو باورش میشه که تو دیگه نیای خونه
تو قلبت میزنه اینجا , تو عطرت اینجا پیچیده
تو اسم پاکو شیرینت صدای زندگی میده

تو رفتی اما بخشیدی , نگات زندست نفس داره

واسه تو کمترین پاداش هزاران بار اسکاره


چشمـان مـن

شـب در چشمـان مـن اسـت
بـه سیـاهـی چشمـانـم نگـاه کـن
روز در چشمـان مـن است
بـه سفیـدی چشمـانـم نگـاه کـن
شـب و روز در چشمـان مـن اسـت
بـه چشـم هـای مـن نگـاه کـن پـلـک اگـر فـرو بـنـدم
جهـانـی در ظلمـات فـرو خـواهـد رفـت ...

به سلامتی تو...

به سلامتی تو…

که به صلاحته ازم دور باشی!

مکـالمـه پـرویـز و زمیـن

مثل یک قایق یخ کرده روی دریاچه یخ، یخ کردم عین آغاز زمین
زمـیـن :
پـرویـز تـو منـو صـدا کـردی ؟
آره مـن صـدات کـردم !
تـشـنـتـه ؟ آب مـی خـوای ؟
کـاشکـی تشنـه م بـود !
گشنتـه ؟ نـون مـی خـوای ؟
کـاشکـی کـه گشنـه م بـود !
دنـدونـت درد مـی کنـه ؟

سـردمـه ...

خـب! بـرو زیـر لحـاف
صـد لحـاف هـم کممـه
گـرمـامـو زیـاد کنـم ؟
زمیـن مـی دونـی چیـه ؟
تـو سینـه ام قلبـم داره یـخ مـی زنـه
اون وقـتـش تـوی سـرم ، کـوره روشـن کـردن .

تو منو تتها گذاشتی

شاید اون کسی که داره میره من باشم

ولی این تو هستی که منو تتها گذاشتی

درد دارم بـخــدا


خانه ای خواهم ساخت که در و پنجره اش قفل شود
تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
من دگر پیر شدم , خسته و زمین گیر شدم
پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
با دلم بازی بس است
این چراغ آخر است
بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم
بنویسم و مرور فکر خویش , خاطرات تلخ و ریش
دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم
دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا , درد دارم بخدا
از همه رهگذارن , از همه آنان که با نامهربانی میروند