☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

آقا میگن یه غمی تو این هوا هس که آدم دلش میخواد آواز بخونه :
زندگی خوب است که گیری دلبری نکو
بعد میگن
یه غمی تو این هوا هس که آدم دلش میخواد عاشق بشه :
خنده اش عشق است و روح است و جانٌ
اما راستشو نمیگن ،
آقای من - خانم من ، راستش اینه که :
یه غمی تو این هوا هس که آدم دلش میخواد بمیره
رویش شآمیز هر دو جهان
 چقدر حالم خوب نیس امشب چقدر حال هیچکدوممون خوب نیس امشب
من تو اون ما ، همینطور بگیر بیا تا به آخر

زندگی خوب است که گیری دلبری نکو .. تا خروشی هر دو جهان بر یک تار مو
خنده هاش عشق است و روح است و جان است .. رویش شآهِ میزِ هر دو جهان است
چون نگاهش یک سو  روی ماهش بر او .. تا به سنبل بوی گل دارد این گیسو
یک نگاه یار من میبرد صبرو قرار من .. کند شکار دل و جان من  مثال شیر نر
دیدم چشم مست یار روی محوش نگار .. با خود برده دل و دینم نموده چنینم


http://images.persianblog.ir/580538_8vyFoyWn.jpg

بابا داشت روزنامه میخوند

بچه گفت: بابا بیا بازی!

بابا که حوصله بازی نداشت یه تیکه از روزنامه رو که نقشه ی دنیا بود رو تیکه تیکه کرد

و گفت : فرض کن این  پازله…! درستش کن!

چند دقیقه بعد بچه درستش کرد

بابا، باتعجب پرسید : توکه نقشه ی دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟!

 بچه گفت: آدمای پشت روزنامه رو  درست کردم دنیا خودش درست شد

آدمای دنیا که درست بشن  دنیا هم درست میشه

زمانی بود در گذشته ی من که بدلیل دوست داشتن زیادی من توسط پدرم و توجه زیادی که بهم میکرد در نبودش مورد آزار خانوادم قرار میگرفتم اما تا وقتی پدرم بود خوب بود اما وضعم وقتی خراب شد که دیگه اون نبود .

دیگه اینطور تصور کنید یه بچه یتیم بی خانمان و بی کس چی به سرش میاد ، همیشه جنگ و دعوا و همیشه کتک کاری همیشه مورد آزار همه  ، همه جور بلا ، همیشه از خونه رانده همیشه از خونه به بیرون انداخته شدم و بچگیمو بزرگ شدم و این به این معنیه که بجای اینکه بچه باشم مرد شدم و کار کردم اما باز هم شب مجبور بودم به همون خونه برگردم

ولی در سن 20سالگی خونه رو  ترک کردم و در تهران رسما روی پای خودم ایستادم و اونجا بود که مثه آدمیکه میره به دانشگاه فهم و شعور و راه زندگی رو یاد میگرفتم و هزاران مدل و شخصیت های مختلفی بودن که باهاشون روبرو میشدم و 5سال زندگیه سخت اما آرومی رو داشتم اما این زیاد طول نکشید و مشکلات مالی ایجاد شد و طی تغییراتی که در جامعه اتفاق افتاد و تحریماتی که ایجاد میشد برای من زندگیو سختتر کرد که باعث شد کارفرماها کار و حقوق رو کم کنن و اجاره ها بالا رفتن و این اتفاق باعث شد من مجبور بشم بعد از 5سال به شهر و خونه نکبتیه خودم برگردم ولی آدم ضعیف گذشته نبودم و دیگه نمیتونستن بهم زور بگن بلکه من از هر جهت یه انسان پخته و فهمیده شده بودم و پوستی ماننده یک کرگدن داشتم ، یکسال بیشتر نتونستم توی اون جهنم بمونم و دیگه میخواستم به زندگی و سختی هام پایان ببخشم و به تنها امامی که قبولش داشتم سر بزنم و باهاش خداحافظی کنم چون امام رضا ، در سن 5 سالگی منو شفا داد(تشنج و دل درد داشتم)و یکبار هم در کودکی برای چند دقیقه مٌردم و خودمو دیدم ...

اما طی اتفاقاتی که قبلا گفتم نتونستم به زندگیم پایان بدم اما خدا زندگی و مسیر جدیدی رو برام رقم زد و اون هم داشتن خانواده ای جدید در شهری جدید با زندگی در خانه ای که ازآنِ خودمه و دیگه اختیار من دست خودمه و چیزی که میبینم اینه :

روز به روز خوشبخت تر و موفقتر از دیروزم و اینو ممنون خدا و امام رضا هستم

و اون خانواده ای که منو اذیتم میکردن در بدترین وضع بسر میبرن و من خوشحالم و سعی میکنم بیشتر موفق و خوشحال بشم و بدبختیه اونهارو ببینم و خواهم دید و درحال حاضر درحال دیدنم


مادری که منو دوست نداشت حالا در خانه خودش به تنهایی زندگی میکنه و دلش برام تنگ شده

خواهری که با دروغهاش منو به کتک میداد شوهری گیرش اومده که کتکش میزنه

برادری که منو آزار میداد زنی گیرش اومد که آزارش داد و خودکشی کرد

و برادر دیگری که خیلی ازش متنفرم و هر روز و هرلحظه و حتی الان نفرینش میکنم و دوست دارم به خاک سیاه بشینه و روزی کنار خیابون بیافته و من واسم و تماشاش بکنم و خیلی حرفا بهش بزنم کسی بود که بیشتر زجرم داد و اون کسی بود که توان خرید خانه داشت و یه ماشین و یک مغازه و یک دستگاه گلدوزی و یک شاگرد داشت  که حالا هیچی بجز یک دستگاه گلدوزی قدیمی و یک مقدار بدهی و اعتیاد به گرد و شیشه و مثه سگ قلیون کشیدن دیگه چیزی نداره  و رفیق بازی میکنه و هنوزم آدم مغروری هستش که خودشو بدبخت تر از دیروزش میکنه


و من با داشتنه چنین تنفری سعی میکنم خودمو بهترین و خوشبختترین و موفقترین آدم بکنم فقط بخاطر اینکه باید سرمو بالا بگیرم و روزی اونها به بالا نگاه میکنن و منو میبینن و من میگم بخشش ممکن نیست مرگ بر شما باد .


من آدم بدبختی بودم که با تلاش به آدم موفقی رسیدم و فقط یک دل پاک میتونه زندگی خوبی داشته باشه .

d3.gifﻫﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩ ﯾﮏ ﺭﻗﺺ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸﻒ ﺷﻮﺩd3.gif

a8.gifﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﻗﺺ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯼa8.gif

d13.gifﺑﻪ ﺷﻌﻒ ﻭﺻﻒ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻫﺎﯾﯿﺴﺖ d13.gif

d3.gifﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ !d3.gif
d38.gifﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪd38.gifﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪd38.gifﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎ ﺍﺟﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﻨﺪd38.gif
d5.gifﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﻨﺪd5.gifﺩﻧﯿﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪd5.gif

p5.gifﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺗﮑﺎﭘﻮ ﺳﺖp5.gifﺩﺭ ﺗﮑﺎﭘﻮﯼ ﻋﺸﻖ p5.gif

a3.gifﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻗﺺ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﯼa3.gifﺑﺎ ﺭﯾﺘﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺷﺪﯼa3.gif

{#}ﺑﺎ ﻧﺪﺍﯼ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﯼ{#}

ﺭﻗﺺ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻦﺑﺎﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﭽﺮﺥﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﻗﺺ

ﺻﺪﺍﯼ ﻫﺴﺘﯽﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺯﻻﻝ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻮﺳﺖ

پس دوست من برقص تاکه می توانی چون دنیا از آنِ شماست


سلام و درود بر شما دوست عزیز ، امیدوارم سال جدید را به خوبی و شادی شروع کرده باشید

و این هم از سفره ی هفت سین من ، البته هشت سینهشایدم نٌه تا سینهشایدم ده تا