☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

Цветочная линеечка

قصهء عشقی که میگم عشق لیلای مجنونه
با یه روایت دیگه لیلی جای مجنونه
مجنون سر عقل اومده شده آقای این خونه
تعصب و یه دندگیش کرده لیلی رو دیونه
اما لیلی بی مجنونش دق میکنه میمیره
با یه اخم کوچیک اون دلش ماتم میگیره
میگه باید بسازه این مثل یه دستوره
همین یه راه مونده واسش چون عاشقه مجبوره
زوره عشق تو زوره ، احساس همیشه کوره
هر جا خودخواهی باشه انصاف از اونجا دوره
عاقبت لیلی ما مثل گل های گلخونه
تو قاب سرد شیشه ای پژمرده و دل خونه
حکایتِ عشق اونا مثل برف زمستونه
اومدنش خیلی قشنگ ، آب کردنش آسونه
قلب تو خالی از عشق و بی نور و سوت و کوره
عاشق کُشی مرامته نگات سرد و مغروره
عشق رو ببین توی نگاش از کینهء تو دوره
یه کاری کن تو هم  براش چرا عاشقیتم زوره ؟

Цветочная линеечка

وقتی که باز صدای آب می پیچه توی کوچه‌ها
پُرمیشه از عطر گل انگار تمومِ دنیا
میشکُفه غنچه گلی در آرزوی زندگی
براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشگلی !
نگاهِ گل به آسمون ، یه دَم کنارش ننشست
به بوته خار دم دست دلش رو یک نفس نَبَست
یه روز یکی دید گلَ رو ، خواست بچینه تاج سرُ
تیزی تیغ ها رو که دید عقلش بهش گفت که نرو
گُلِ به خار گفت که چرا نمیشی از من تو جدا
برو میخوام تنها باشم ، تو خیلی زشتی به خدا !
یه صبح سرد خیلی زود ، بوته خار اونجا نبود
باهمه عشقی که داشت ، با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید که دستی اونو از شاخه چید
نگاهِ گل هر جا که گشت بوته خاری رو ندید !
چی شد ؟! چرا این راه به سراب است ؟!
این همه خام و سست و خراب است !

Виноградные листья

بیا با من مدارا کن که من مجنونمو مستم
اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم
بیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خستم
اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم
بیا از غم شکایت کن که من همدردِ تو هستم
بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم
جدایی رو حکایت کن که من زخمیه آن هستم
اگر از زخمه دل پرسی برایش مرحمی بستم
مجنونم و مستم به پای تو نشستم
آخر زِ بدی هات بیچاره شکستم
برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم
دگر اینجا نمی مانم رهایی از وفا جستم
برو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستم
نمیخواهم تو را دیگر بدان از دام تو رستم
مجنونم و دل را به چشمانه تو بستم
هوشیار شدم آخر از دام تو جستم
مجنونمو مستم عاشقمو خستم

Виноградные листья


Красивая линеечка

عاشقـان رفتـه اند سـوی او بـس کنیـن جستجـو
ای دریـغ از سفـر کـوه بـه کـوه بـا مـن از او بگـو
عـاشقـان رفتـه انـد در پـی معشـوقِ خـویـش
عـابـدان سر نـهنـد در ره معبـود خـویـش
بـد بـه حـال کسـی کـه چـو مـن تنهـا بمـانـد
بـی صـدا گـریـه کـن ، گـریـه کـن از بـود خـویـش

Красивая линеечка

قبل از تو هیچکی تو دلم حتی یکم ارزش نداشت
اومدنت به زندگیم جایی واسه غصه نذاشت
نگاه تو بهم انگیزه میده خدا تورو واسه من آفریده
عجیبِ با تو اینقدر رو به راهم چقدر با داشتنت بی اشتباهم
هرچی از من میخوای بخواه اما نخواه ترکت کنم
خیلی خیلی سختِ برام بد شی باهام حتی یکم
نمیتونم حتی یه بار به چشمای تو شک کنم
میخوام تا جایی که میشه به عشقمون کمک کنم
چی واسه من بهتر از این که دارمت پیش خودم
حس میکنم کنار تو آدم بهتری شدم

جایی نمیرمو چیزی نمیگمو میدونم میدونی حرفای دیگمو
من تورو داشتمو با تو روراستمو وقتشه بشنوی حرفای راستمو
دلم همیشه به سمت تو میره و خیره میشم به اون چشای تیره
خدا تورو هیچ وقت ازم نگیره دلم از همه جز تو نا امیده
چشمای تو به آدم امید میده هرچیزی جز عشق از ما بعیده
حیف تو و من با هم نباشیم ، با عشـــــــق
حیف ندویم ، راهی نمونده تا عشق

یه روزی می گفتم میشه با تو بود بی خجالت بهت فکر کرد
میشه اسم کوچیکتو ساده گفت و قدم زد کنارت به عنوان مرد
تو هر چی ازم دورتر میشدی من انگار بیشتر عاشقت میشدم
تو این عشق وجدان تو راحته چون با من نموندی
من این کارو کردم خودم با خودم ، حالا دیگه تنهای تنها شدم
خدایــــــــا یکی توی گریه بهت رو زده سپرده دلشو دست شما
خدایــــــــا مگه میشه توی این دنیا با بغض زندگی کرد
خدایــــــــا دستم را در دست یارم بگذار تا شادم کنی

یه کاری کن خوب شه حال ما

(¯`° خوبترین حادثه °´¯)

با همه‌ء بی سر و سامانی‌ ام  ، باز به دنبال پریشانی‌ ام
طاقت فرسودگی‌ ام هیچ نیست ، در پی ویران شدنی آنی‌ ام
آمده‌ام بلکه نگاهم کنی ، عاشق آن لحظه‌ء طوفانی‌ ام
دلخوش گرمای کسی نیستم ، آمده‌ ام تا تو بسوزانی‌ ام
آمده‌ ام با عطش سالها ، تا تو کمی عشق بنوشانی‌ ام
ماهی برگشته ز دریا شدم ، تا تو بگیری و بمیرانی‌ ام
خوبترین حادثه میدانم تو را ، خوبترین حادثه میدانی‌ مرا ؟
حرف بزن ، ابرِ مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی‌ ام
حرف بزن سال‌هاست تشنه‌ء یک صحبت طولانی‌ ام
به کجا میکشی‌ مرا ای خوب من ؟ نکشانی به پشیمانی‌ مرا !

анимационные картинки

(¯`°من برای تو آمده ام°´¯)

карточные масти

قلبـم بـرای دوست داشتن تـو
لـب هـایـم بـرای بـوسیـدن تـو
چشـم هـایـم بـرای دیـدن تـو
و دست هـایـم بـرای نگه داشتـن تـو بـه وجـود آمـدنـد
هـر عضو مـن ، تـو را مـی خـواهــد
چـون مـن فقطه بـه خـاطـر تـو ساختـه شـدم .

карточные масти

(¯`°هشدار سبز°´¯)

کاش بیایم برای بی پناها سایبون باشیم با دلای غم گرفته کمی مهربون باشیم
کاش بیایم به باغبونا کمی حرمت بزاریم احترام سایه های خسته رو نگه داریم
کاش به آسمونیــــا دینمــونـــو ادا کنیم سهم خوشبختی مونو وقف بزرگترا کنیم
کاش یه کاری بکنیم که خستگی ها در بشه مرهمی بشیم که زخم آدما کمتر بشه
کاش که شاخه ی درخت زندگی رو نشکنیم گل سرخو از توشهرِ پــاکِ باغچه نکــنیم
کاش که پاک کنیم تموم اشکایی که جـاریه رنـــگ یاسهایی کنیم که همیـــشه بهاریــه
کـاش دسـت پرنده های بی پــناه رو بگیــریم توی آســــمون بریــم دامـــن ماه رو بگیـــــریم
کاش با مهربونی مون غصــه ها رو کم بکـنیم رشته های عشق رو تا همیشه محکم بکنیم
کاش بشیــنیم پای صحبتِ اونا که بی کَسن اگه دردِ دل کنن به آرزوشــــون می رســــن
کاش تو عصری که همش ســـنگیه و آهـنیه بگـیم از چـیزایـــی که خوبه ولــی رفتــــنیه
کاش هنوز دیر نشده قدر هـمو خوب بدونیم نکـنه دیر بشـه تا ابد پشیــــــمون بمونـیم
کاش که این یه جمله هیچ موقع زیادمون نره آدمی چه بد باشه چه خـــوب باشه مسافره