به شبی موقع خواب...
عشق آمد و خوابم بگرفت...
گفتم تو که هستی...!تو ای همره شبهای دلم...
بندی که تو داری همه باز...اما همه در بند تو اند...!!
پاسخم داد و خندید و برفت!
گفت:عشق لبخندیست بر هر گونه ای...
خنده ها با گریه ها بس دیدنیست...
این هنرمندیست در اوج هنر!
گریه ات را زیر لبخندت کنی ای بی هنر!
صورت عاشق همیشه نیش خندی دیدنیست
زیر جلدش با تمام گریه ها بس گشتنی ست
عشق یعنی چون گلی در قلب تو...
عطر آن می پیچد از لبخند پر سودای تو...