یه دل درمونده دارم , یه دفتر خونده دارم , غصه داره در می زنه , مهمون ناخوانده دارم
دلی که بین این همه , بازم تنها و بی کسه , مسافری که تا ابد , به مقصدش نمی رسه
چه سخته گم بشی و ندونی بیراهه نرفته مسیر پیش روته
چه سخته دلهره همیشه باور اینکه شاید تقدیر تو سقوطه
کاش که یکی بود بهم می گفت
کاش که می شد می فهمیدم کجای قصه گم شدم چی شد به اینجا رسیدم
کاشکی یکی بود می شنید حرفهایی که تو قلبمه
من صورتم سرخه ولی تو دل من پر از غمه