دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشت،که بماند یکجا
به کجا؟
معلوم است به در خانه تو
دل من عادت داشت که بماند آنجا،پشت یک پرده توری که تو هر روز آن را کنار بزنی
دل من ساکن دیوار و دری که تو هر روز از آن میگذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغچه بود که تو هر روز به آن مینگری
.
.
.
.
راستی دل من را دیدی؟؟؟؟؟؟؟