آمدم تا عاشقانه در کنار تو بمانم تا برای تو بمیرم، مهربان من
آمدم ای نازنینم تا به جبران گذشته سر ز پایت بر نگیرم، همزبان من
آمدم تا آنکه باشم تکیه گاه خستگی هات، ای گل نیلوفر من
تا سحرگاهان بپیچد عطر گرم بازوانت در حریم بستر من، مهربان من
در دو چشم من نگاه کن تو منو از من جدا کن با محبت آشنا کن
ترک آن افسانه ها کن مهربانی را صدا کن این تو و من را رها کن
نـازنـینـم، منـو از نـو بنـا کـن
بر دو چشمان تو سوگند در تمام ملک هستی
اولین عشقم تو بودی آخرین عشقم تو هستی
سر زده همچون ستاره در شب تنهایی من
همچو باران بهاری تن کشیدی روزگاری، در حریم شوره زاری
در قلب سردم زد جوانه، گلهای خود روی ترانه
شیرین ترین افسانه ها پر شد ز ما در خانه ها، قصه های عاشقانه
می ماند از ما این ترانه بر روی لبها جاودانه
در قحطی عشق و وفا از عشق ما باشد نشانه بعد ما در این زمانه