هنوزم ساقه ی لاله های تو ، تازه از اشکای پنهون منه
مشتی از خاکتو بردار و ببین ، تو رگاش نفت تو و خون منه
اگه من مثل درختا ایستادم ، ریشه هام تو دستای تو محکمه
رگام از تو خون می گیره شب و روز ، منو با اسم تو می شناسن همه
مال من باش و نذار ستاره ها ، مثل فانوسای مرده بد بشن
وقتی سرما می زنه زمستونا ، از سر نعش درختا رد بشن