گاه و بیگاه اشک میریزم از شادی
گاه و بیگاه اشک میریزم از دلتنگی
زندگی که در آن بتوانی خودت باشی
زمزمهء باد در گوشم می پیچد
همین طور که هستی چیزی کم نداری
پس خودت باش و در زیبایی های زندگی غرق شو
اینجا و آنجا قدم میزنم
هرگاه آسمان رنگهایش را دگرگون می کند
لرزشی ژرف قلبم را فرا می گیرد
و اینگونه تورا در میابم
(حـــرف خودمه .. نویسنده : پرویز ستوده)