جملهء آخرینِ تو مانده در خاطرم هنوز
قسمت نبود با هم باشیم اینو خودت گفتی یه روز
سوزوندی احساسِ منو به پای تقدیرِ خودت
خوب میدونم باید بری نبوده تقصیرِ خودت
چه فرقی داره بعدِ تو جهنمم یا که بهشت
کیه که باور بکنه قصدِ تو تقدیرو نوشت
بهونهء قشنگی بود دلیلِ ترکِ دستِ من
چه فرقی داره بعدِ تو مردنِ من شکستِ من
سوگولیِ ترانه هام نگذری از خاطره هام
شاید اگر خدا بخواد بمونی توی لحظه هام
بیا مثلِ گذشته ها دستِ منو رها نکن
نگذری از حرفِ دلت دوباره اشتباه نکن
اما اگر من صدمه دیده ام قرار به انتقال درد به دیگران نیست و اگر می نویسم آنچه مسلم است برای آوردن خم به ابروی خشمناک ترین دشمنانم حتی نیست
به دل نگیر مخاطب عزیز
ته مزه تلخی هم اگر هست از دل ریش است،