-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:09
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 آبانماه سال 1393 05:33
نحوه غرق شدن تایتانیک
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 آبانماه سال 1393 05:17
کی میگه خانوما پارک دوبل بلد نیستن ؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1393 02:54
قدش بلنده هی ابـروش کمنـده هی قشنگ میخنـده هی برده دل دخترارو هی عزیزِ جونِ هی به هیشکی پا نمیده هی شماره هم نمیده اسمش قشنگه اینجور صداش میکنن پرویز قشنگه هی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1393 01:51
یه راه حل خوب دارم براتون : همیشه یجوری کار کنید که همه کار نکردنتونو ترجیح بدن!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 آبانماه سال 1393 01:13
از عجایب زبان فارسی جای خالی را با یکی از کلمات (بله یا خیر) پر کنید آیا شما عقل ندارید؟ …… ندارم ! عمرااااا کسی بتونه جواب بده .. من که نتونستم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 20:10
حسی که وقتی معلم صدام میکنه پیدا میکنم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 19:49
خودکارتو گم کنی » خودکار نداری خودکار نداشته باشی » جزوه نداری جزوه نداشته باشی » درس نمی خونی درس نخونی » پاس نمیشی پاس نشی » مدرک نمی گیری مدرک نگیری » کار گیرت نمیاد کار نداشته باشی » پول نداری پول نداشته باشی » غذا نداری غذا نداشته باشی » لاغر میشی لاغر بشی » زشت میشی زشت بشی » عاشقت نمیشن عاشقت نشن » ازدواج...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 06:28
والا از قدیمو ندیم گفتن که فضولی موقوف!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 06:21
دوست من مجرده .. این کشوی قاشق چنگالاشه!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 06:07
مثلا اومد با آبنباتش عکس بگیره!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 05:51
چه حوصله ای داره این !!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 03:42
روش حرفه ای خوابیدن سر کلاس
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 02:51
بعضیا اونقدر خوبن که باید بزاریشون زیر بغلت و بزنی به چاک ای بابا منو کجا میبرین ؟؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 01:46
یعنی همسره ایده آله میخوام یه همسره خل و چل اینجوری گیرم بیاد .. بگید ایشالا
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 06:23
یک روز خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشتها خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردن در سال دوم سفرشان بالاخره پیداش کردن برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 آبانماه سال 1393 06:48
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ! ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ! ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ! ﺁﻳﻨﻪ ﮔﻔﺖ : ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ! ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ! ﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ! ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻔﺖ :...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبانماه سال 1393 17:30
چقدر دلم میخواد که از این به بعد مطالب شاد و قشنگ بنویسم بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم ، کنار هم خوش باشیم بی نظیر و دوست داشتنی باشیم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 آبانماه سال 1393 06:35
بعضی از فضاهای مجازی برای من مثه بهشت زهرا میمونه دیدن آدمایی که دوستشون دارم و خاطره دارم اما فقط توی پروفایلشون سکوت میکنم و کامنت های دوستای تازشونو میخونم و این خیلی برای من سخته چون دیگه ندارمشون امروز تصمیم گرفتم دیگه توی مکانهایی که قبلا بودم نرم و اونارو فراموش کنم و دنیایی جدید با آدمای جدید و داشتن دوستای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 04:12
آهنگ های بی کلام و ملایم گوش میدم و با اینکه قرص های آرام بخشم را خورده ام روی تخت دراز کشیدم و چشمانم را هم بسته ام ذهن و افکارم آروم هستند به هیچ چیز فکر نمی کنم هیچ جمله ای به ذهنم نمیاد همهء اتاق غرق در آرامش است فقط من نمیدانم که چرا دریاچهء چشمانم طوفانیست نمیدانم چرا اشک هایم میریزد با اینکه چشمانم را بسته ام...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 02:31
وقتی ابری میشه آسمون دلم میخواد گریه کنم فراوون فریاد بکشم اشک بریزم بگم به آسمون با دل خون آخه تا به کی بمونم تنها دلم دیگه طاقت نداره نه هم زبونی نه هم دردی در دنیا تنها ، در مجازی تنها به هر کجا که قدم نهادم جز بی کسی چیزی ندیدم امشب دلم خیلی گرفته خیلی تنهام دلم یه دنیا گریه میخواد
-
(¯`°حرفهایی بینِ من و درونِ من°´¯)
سهشنبه 29 مهرماه سال 1393 22:34
+ درون من ... - خودِ من - پس این چیزیه که از من ساخته میشه + پرویز ؟ - یه بیچاره که با خودش حرف میزنه .. چیزی که آدمها با من کردن + اینکارو نمیکنه اگه ما مسیر بهتری رو بهشون نشون بدیم - هنوز باور داری ؟ + فقط بخاطر اینکه پای کسی می لغزه ، راهش رو گم میکنه ولی به این معنی نیست که برای همیشه گم شدن بعضی وقت ها همه ما...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 مهرماه سال 1393 21:54
ای نامرد اسیدت را بپاش نه بر رخسارِ زیبای زنانِ سرزمینم بر اندیشه های سیاه و پلیدت اسید بپاش
-
(¯`°یه ذره درد و دل°´¯)
یکشنبه 20 مهرماه سال 1393 04:13
مدتی توی افکارم با خودم جر و بحث میکنم .. با خودم دعوا میکنم به ظاهر ساکت و آروم میشینم روی تختم و دستهامم زیر چونمه ولی درونم غوغایی برپاست گویا منو کودک درونم با هم گلاویز شده ایم بعضی وقتا میشینم با کامپیوتر بازی میکنم بلکه چند دقیقه ای آروم بشم اما یهو نه دستم کاری میکنه و نه خودم چیزی میبینم و همونجوری خشکم میزنه...
-
بلندشو پسر تو میتونی بلندشو
پنجشنبه 17 مهرماه سال 1393 14:13
بلندشو کم نیار بازم میتونی واسه قلبهای ناآروم بمونی واسه سال و برای بی کسی های دلت بازم از غربت نرگس بخونی تو مردی تو غرورت شیشه ای نیست نباید پای این غصه ببازی بلندشو کوچ مردا رو نگاه کن رفیق تو میتونی از نو بسازی صبور و با خدا باش ناخدا موجارو بشکن نزار سُکانو طوفان دست بگیره با تصویر یه احساس تو گرمی , نزار این...
-
(¯`°خلاصه ای از من در داستان زندگی°´¯)
دوشنبه 14 مهرماه سال 1393 16:30
پسری تنها در دنیا دور افتاده از آدمها از اول تولد ترد شده .. نفرین شده بعد از چندماه با مرگ برادرش در جنگ و لقب جغد و شوم گرفتن و تاریکی بروی زندگیش نمایان شد . مادر تحویلش نگرفت .. خانواده بی تفاوت اما پدر داشت دوستش و برادر دیگری که داشت هواشو اما خوشبختی کم بود پدر زود فوت میکنه و برادر بزرگتر او را کتک میزند و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 مهرماه سال 1393 03:47
لالایی میخونم واسهء این دلِ خونم اما نمیدونم چرا خوابش نمیبره بخواب دیگه بخواب ای دلِ نازنینم بخواب آروم با اینکه بازم تورو شکستن
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 مهرماه سال 1393 03:28
با لبای بی خنده ، با فکرِ پراکنده ، با غصهء آینده ، روی تختمو بی تابم از فکرو خیال ، از دلهره و سردرد یک لحظه نمی خوابم کارم شده جنگیدن با خاطره های غم انگیز سردردِ بدی دارم ، دلتنگم و بیدارم ، خوابم مثلِ قبلا" نیست من دیگه اون آدمِ سابق نیستم ، احساساتم یخ زده در قلب شیشه ایم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 شهریورماه سال 1393 04:00
میگویند تنهایی پوستِ آدم را کلفت میکند میگویند عشق دلِ آدم را نازک میکند میگویند درد آدم را پیر میکند آدم ها خیلی چیزها میگویند و من امروز کرگدنِ دل نازکی هستم که پیر شده است !
-
(¯`°دو راهی°´¯)
سهشنبه 11 شهریورماه سال 1393 06:37
خداحافظ برو ولی بزار توی قلبت بمونم عاشق و ساده و نجیب ، یادت بیار من همونم بیا سری به من بزن ، ببین چی بودم و چیم اهلِ همین حوالیم ، زخمیه خوش خیالیم تو ماهیِ عشقِ منی ، مثلِ یه تنگِ خالیم تمام حرفِ دلِ من ، خلاصه میشه توُ یه چیز ما قسمتِ هم نمیشیم ، خداحافظ برو عزیز لِه شده قلبم زیرِ پات ، اشکِ پشیمونی نریز عقلمو گم...